یاکریم هوای پیغمبر

مستحق دعای پیغمبر


حامی باوفای پیغمبر

عموی باصفای پیغمبر


همه جا یاور رسول الله

حیدر دیگر رسول الله


شیر میدان غزوه هایی تو

یل اردوی مصطفایی تو


یار و همرزم مرتضایی تو

تیغ برنده ی خدایی تو


غیرت جاری ات تماشایی ست

ضربه ی کاری ات تماشایی ست


از بزرگان مومنین هستی

از دبیران درس دین هستی


خار چشمان مشرکین هستی

شک ندارم که بهترین هستی
 


کاشف الکرب احمد مختار

اسداللهای سپه سالار


اَحَد از شوکت تو میخواند

اُحُد از غربت تو میخواند
 


نبی از قربت تو میخواند

علی از هیبت تو میخواند


سر نیزه نشانه رفته تورا

چشم بد دور سیدالشهدا
 


تاکه زوبین اجاره کرد وحشی

جدلت را نظاره کرد وحشی


شکمت را اشاره کرد وحشی

پهلویت پاره پاره کرد وحشی  


از اشارات سخت سر نیزه

نفست بند آمد ای حمزه


علم افتاده است؟ فدای سرت

من به قربان زخم بال و پرت
 


چه خبر گشته است به دور و برت

زیر دندان هنده است جگرت


آخرالامر اسیر و یکه شدی

وای من تکه تکه تکه شدی


ای محاسن سپید آل الله

همه چشم و امید آل الله


ای غیور شهید آل الله

ای عموی رشید آل الله


ذکر و خیر تو بر لب همه است

زائر تربت تو فاطمه است


از بلا ، کربلا به یاد آمد

از نوا ، نینوا به یاد امد


از جفا ، نیزه ها به یاد آمد

از عبا ، بوریا به یاد آمد


کاش در کربلا پیمبر بود

یا که مقداد بود و حیدر بود

کربلا غرق در محن شده یود

کربلا قحطی کفن شده بود


تشنه لب پاره پاره تن شده بود

مثل یک لایه پیرهن شده بود


نیزه ای که به پهلویش کردند

گرگ ها از تنش در آوردند







شاعر: علیرضا خاکساری